عامل اصلی بدبختی آدمی گناه است و اگر انسان بخواهد از گناه دوری کند و از این سمّ مهلک نجات یابد، رعایت نکات زیر ضروری است:
أ) تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن؛ تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی آورد.
ب) توجه کامل به این که خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است و حتی بر خطورات قلبی ما (در دل می گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنین یقینی داشته باشد، خجالت می کشد گناه کند و از دستورهای خالقش سرپیچی نماید. برای این که انسان به چنین توجهی موفق شود، همیشه به یاد خدا بودن بسیار سودمند است. این که گفته می شود انسان باید همیشه به یاد خدا باشد، بدین خاطر است که با یاد خدا انسان از مهلکات دور می شود و به عوامل سعادت نزدیک می گردد. علی(ع) فرمود: «خدا را در همه جا یاد کنید، زیرا در همه جا با شما است». (1) حضرت در حدیث دیگر فرمود: «ذکر دو گونه است: یاد خدا به هنگام مصیبت و بهتر از آن یاد خدا در رویارویی با حرام است که این یاد خدا مانع از ارتکاب حرام می شود».(2) قرآن فرمود: «آیا (او که اهل گناه و شرک است) ندانست که خدا می بیند».(3)
ج) تفکر در عواقب زیان بار گناه.:
اگر انسان توجه کامل داشته باشد که معصیت افزون بر آثار سوء دنیوی، چه عذاب های اُخروی به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوری می جوید.
قرآن می فرماید: « هر کس به خدای خود با حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که در آن جا نه می میرد و نه زنده می ماند».(4) در آیة دیگر فرمود: «(در روز قیامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خویشان و همة اهل زمین را فدا می کرد تا از عذاب نجات می یافت، (ولی) چنین نیست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و ...».(5) در جای دیگر فرمود: «در روز قیامت کافر گوید: ای کاش خاک بودم».
د) مقایسه بین بهشت و جهنم:
اگر انسان یک مطالعه اجمالی در آیات و روایات اهل بیت(ع) در باره کیفیت بهشت و جهنم
داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پیدا می کند و از جهنم می ترسد در نتیجه مرتکب گناه نمی شود. در این زمینه مطالعه جلد شش کتاب پیام قرآن اثر آیت الله مکارم شیرازی بسیار مفید است. قرآن در مقایسه بین ثواب و عذاب اخروی می فرماید: «وصف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده (چنین است) که در آن، جوی هایی از آب گوارا، و جوی هایی از شیری که مزه اش تغییر ناپذیر است، و جوی هایی از شراب لذت بخش برای آشامندگان، و جوی هایی از عسل پاکیزه (وجود دارد) و برای شان در آن جا همه گونه میوه هست، نیز آمرزشی از جانب پروردگارشان. (آیا چنین کسی) همانند کسی است که جاودانه در آتش است و به آنان آبی جوشان نوشانده می شود که دل و روده های شان را پاره پاره می کند؟!».(7)
امیرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون کسی است که بهشت عالی را به گناه پست بفروشد».(8)
هـ) باور کردن این که شیطان و نفس امّاره، دشمن انسانند؛ وقتی انسان یقین پیدا کرد که اینان دشمن اویند، به حرف آنان گوش نداده و گناه نمی کند. قرآن می فرماید: «ای بنی آدم، آیا با شما پیمان نبسته بودم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شما است؟!».(9)
در آیة دیگر فرمود: «نفس امّاره بسیار وادار کننده به بدی است».(10)
و) عمر انسان زودگذر است و در آینده بسیار نزدیک به نتایج اعمالش خواهد رسید؛ اگر انسان به این مسئله عنایت داشته باشد و فکر نکند که فعلاً خبری از سرای آخرت نیست، در عدم ارتکاب گناه مؤثر است، چرا که خیلی از افراد به خیال این که عواقب وخیم معصیت دیر به سراغ انسان می آید، مرتکب معصیت می گردند. قرآن فرموده: «آن ها (کافران) آن (روز عذاب را) دور می بینند، و ما آن را نزدیک می بینیم».(11)
ز) زیاد سبحان الله گفتن، که باعث می شود شیطان از انسان دور شود.
وقتی شیطان از انسان دور شود، دیگر گناه نمی کند. امام صادق(ع) فرمود: «شیطان گفته است: پنج کس مرا بیچاره ساخته و راه به آن ها ندارم و بقیه مردم در اختیار منند:
1ـ کسی که با نیّت صادق به خدا چنگ بزند و در تمام کارها به او توکّل کند.
2ـ کسی که در شبانه روز زیاد تسبیح گوید.
3ـ کسی که هر چه برای خود می پسندد، برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
4ـ کسی در وقت رویارویی با مصیبت ناله و فریاد نزند.
5ـ کسی که به آن چه خدا قسمتش کرده است راضی باشد».(12)
در پایان حدیثی را که امام حسین(ع) دربارة رهایی از معصیت فرموده می آوریم:
مردی به خدمت حضرت حسین(ع) رسیده و عرض کرد: من مردی گناهکارم و صبر بر معصیت (استقامت در برابر آن) ندارم، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هر گونه که خواستی گناه کن: 1ـ روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن.
2ـ از ولایت خدا بیرون رو و هر چه خواستی گناه کن.
3ـ در جایی گناه کن که خدا تو را نبیند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائیل جانت را بگیرد و هر چه خواستی گناه کن.
5ـ وقتی مالک دوزخ تو را به آتش می اندازد، داخل آتش نرو، آن وقت هر گناهی خواستی انجام ده».(13)
پی نوشت ها:
1 . صادق احسان بخش، آثار الصادقین، ج 6، ص 295، شمارة 8567.
2. همان، ص 294، شمارة 8562.
3. علق (95) آیة 14.
4. طه (20) آیة 74.
5. معارج (70) آیة 11 ـ 15.
6. نبأ (78) آیة 40.
7. محمد (47) آیة 15.
8. غررالحکم، ج 1، ص 356.
9. یس (36) آیة 60.
10. یوسف (12) آیة 14.
11. معارج (70) آیة 6.
12. آثار الصادقی، ج 6، ص 290، شمارة 8543.
13. همان، ص 349، شمارة 8789
تدبیر و آینده نگری لازمة زندگی عاقلانه و سالم برای همه انسانها است و اسلام این موضوع را با اهمیت شمرده است، ولی آینده نگری با نگرانی از آینده تفاوت دارد. ما باید به فکر آینده خود و فرزندانمان باشد آ اما نباید از آینده هراسی داشته باشیم، زیرا ترس و نگرانی از آینده، ما را از زندگی در حال باز میدارد و نیروی جسمی و روحی ما را تضعیف میکند.
روانشناسان زیستن در زمان حال را کلید شادی و خرسندی ذکر کردهاند. دیل کارنگی میگوید: «ما در حال حاضر در نقطة تلاقی گذشته و آیندة معدوم قرار گرفتهایم و محال است حتی برای یک ثانیه هم بتوانیم در یکی از این دو زمان غیر موجود زندگی کنیم. هر چه در این راه بکوشیم و به خود زحمت بدهیم جز در هم شکستن فکر و جسم نتیجهای نخواهیم گرفت. پس چرا به یگانه زمانی که در آن زندگی می کنیم راضی نباشیم.؟»[۱]
اولیای اسلام، ترس از آینده را از جمله عوامل نگرانی برشمرده و همگان را از اندیشة افراطی دربارة آینده باز داشتهاند. امام علی(ع) میفرماید: «نگرانیهای سال را بر نگرانی امروز اضافه مکن. برای امروز مشکلات خودش کافی است.»[۲]
امام صادق(ع) فرمود: «ایام زندگی سه روز است: روزی که گذشته و برگشت ندارد. روزی که اکنون موجود است و باید آن را مغتنم شمرد و فردایی که نیامده و تنها آرزوی آن در دست مردم است.»[۳]
سعدیا، دی رفت و فردا هم چنان معلوم نیست
درمیــان این و آن فرصت شمــار امــروز را
دغدغه از رزق و روزی در آینده چه بسا از سوء ظن انسان به خداوند حکایت داشته باشد، زیرا خداوند تضمین روزی را به صراحت بیان داشته است. قرآن مجید میفرماید: «هیچ جنبندهای در زمین نیست جز آن که روزی آن بر خدا است.»[۴] امام علی(ع) میفرماید: «آفریدهها همه روزی خوار اویند که روزی همه را تضمین کرده و قوت همه را به اندازه، مقدر فرموده است.»[۵]
بر این اساس حضرت فرمود: «ای فرزند آدم، روزی دو گونه است: یکی آن که تو در جست و جوی آن هستی و دیگری آن که تو را میجوید که اگر به دنبال آن نروی، به سراغ تو میآید. فکر و اندوه سال آینده را به فکر و اندوه امروز اضافه مکن. رسیدگی به مشکلات هر روز برای آن روز کافی است. اگر سال آینده جزء عمرت باشد، خداوند هر روز روزی تازه می دهد و اگر از عمرت نیست، چراغم و اندوه چیزی را بخوری که مربوط به تو نیست؟! بدان کسی پیش از تو به روزی تو نمیرسد و آن را از دست تو بیرون نتواند آورد و آن چه برای تو مقدر شده، هرگز نمیتواند آن را به تأخیر اندازد.»[۶]
رزق مقسوم برات است نباشی مغموم
در سرو عده وصول است برات مقسوم
ما و این رزق مقدر پی هم میگردیم
تا کجــا دست بیـابیـم به وقت معـلوم
[۱]محمد تقی فلسفی، اخلاق، ج 2 238.
[۲]نهج البلاغه، قصار 371.
[۳]نهج البلاغه، قصار 371.
[۴]هود (11) آیه 6.
[۵]نهج البلاغه، خطبة 90 فیض الاسلام.
[۶]همان، خطبه 371 فیض الاسلام.
حضور قلب مراتبی دارد:
1- شخص نمازگزار اجمالاً بداند که با خداوند سخن می گوید و حمد و ثنای او می کند، اگر چه به معنای الفاظ توجه نمی کند.
2- علاوه بر مرحلة قلبی، به معانی کلمات و اذکار نیز توجه داشته باشد و بداند که چه می گوید. به این مرتبه روایتی از امام صادق(ع) اشاره دارد: «هر کس دو رکعت نماز بخواند، در صورتی که بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود در حالی که بین او و خداوند گناهی نیست، مگر این که خداوند آن ها را می بخشد».[۱]
3- مرتبة سوم آن است که اسرار عبادت و حقیقت اذکار و تسبیح و تحمید را بفهمد.
4- اسرار و حقایق به باطن نفوذ کرده است.
5- در این مرتبه نمازگزار به مرتبة کشف و شهود و حضور کامل می رسد، که به این مرحله حضور قلب در معبود می گویند. در این مرحله نمازگزار حتی به خود وافعال و حرکاتش نیز توجه نداشته، از سخنگو و سخن نیز غافل است.[۲] بدیهی است که بعضی از این مراتب اختصاص به اولیای حق دارد، ولی تحصیل بعض مراتب دیگر برای دیگران نیز ممکن است. بزرگان برای تحصیل حضور قلب در نماز عواملی را ذکر کرده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1- اهمیت دادن به نماز: عارف بزرگ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می گوید: حضور قلب سببش همت آدمی است، زیرا قلب تابع همت بوده و اگر همت نماز باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود. هر اندازه که همت انسان بیش تر باشد، قلبش هم بیش تر نزد نماز خواهد بود و هر اندازه که همت انسان بیش تر باشد، غفلتش از غیر نماز بیش تر خواهد بود.[۳]
2- شناخت و آگاهی: هر مقدار معرفت انسان به حق تعالی بیشتر باشد، احساس او نیز بیش تر خواهد بود و در برابر پروردگار خاضع و خاشع خواهد بود و خداوند را ناظر و حاضر خواهد دید.
3- فهم معانی نماز: در ابتدا در یک نماز باید مراقب چند کلمه بود و با تمرین بیش تر، کلمات بیشتری را با معانی آن ادا نمایید.
4- آمادگی قبل از نماز: کسی که می خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدّمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت کامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتی را با خدا خلوت کند. امام صادق(ع) می فرماید: «هنگامی که به قصد نماز به جانب قبله ایستادی، دنیا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلی که تو را از یاد خدا باز می دارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به یاد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزی که هر انسانی اعمالی پیش فرستاده اش را آشکار می سازد».[۴]
5- رعایت مستحبات نماز: از اسباب حضور قلب، رعایت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قیام، نگاه کردن بین دو پا درحال رکوع، نگاه کردن به دامن درحال تشهد و سلام و جسباندن دست ها به بدن در حال قیام و غیره.
6- انتخاب مکان مخصوص و اختصاص وقت مناسب برای نماز.
7- فراغت قلب: یکی از مهم ترین اسباب حضور قلب، فراغت قلب است و آن چنان است که «انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتّته منصرف نماید و دل را یکسره خالی و خالص برای توجه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید».[۵]
تا بر نخیزی از سر دنیا و هر چه هست
با یار خویشتن نتوانی دمی نشست
8- رفع موانع: پرخوری، جلوگیری از بول، کسالت و خستگی، سر و صدا و نگاه به اصراف، مانع حضور قلب در نماز می شود. رفع این موانع در حضور قلب مؤثر است.
پی نو شت ها:
۱)وسایل الشیعه ج 4، ص 686.
[۲] ر.ک: امام خمینی، چهل حدیث، ص 434.
[۳] ملکی تبریزی، اسرار الصلاه، ترجمه رجب زاده، ص 301.
[۴] بحارالانوار، ج 84، ص 230.
[۵] امام خمینی، چهل حدیث، ص 428