راغب می گوید: تقوا از ماده «وقایه» به معنی حفظ کردن چیزی در برابر آفات است. تقوا به معنی محفوظ داشتن روح و نفس است از آن چه بیم می رود و به آن زیان رساند؛ سپس به خوف و ترس نیز تقوا گفته شده است و در لسان شرع آن را به خویشتن داری در برابر گناه و محرّمات اطلاق می کنند و کمال آن به ترک بعضی از مباحات مشکوک است. [1] جمعی از مفسران حدیثی از بعضی صحابه نقل کرده اند که او در مقابل سؤال از حقیقت تقوا گفت: آیا هرگز از راه پرخاری گذشته اید؟ وقتی پاسخ مثبت شنید گفت: در آن حال چه می کردید؟ آیا دامان خود را جمع نکرده و کوشش برای نجات از خارها نداشته اید؟ این همان تقواست. [2] امام علی(ع) دربارة تقوا می فرماید: «گناهان همچون مرکب های سرکش است که گناهکاران بر آن ها سوار می شوند و لجامشان گسیخته می گردد و آنان را در قعر دوزخ سرنگون می سازد، اما تقوا مرکبی است راهوار و آرام که صاحبانش بر آن سوار می شوند. زمان آن ها را به دست می گیرند و تا قلب بهشت پیش میتازند».[3]
در جای دیگر حضرت می فرماید: «بدانید ای بندگان خدا که تقوا قلعه ای محکم و شکست ناپذیر است، اما فجور و گناه حصاری است سست و بی دفاع که اهلش را از آفات نجات نمی دهد و کسی که به آن پناهنده شود، در امان نیست. بدانید انسان تنها به وسیلة تقوا از گزند گناه مصون میماند».[4]
در جای دیگر حضرت می فرماید: «تقوا کلید درستی و توشة قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است».[5]
استاد مطهری در شرح احادیث فوق می گوید: «تقوا مصونیت است، نه محدودیت.
قدر مشترک پناهگاه و زندان مانعیت است، اما پناهگاه مانع خطرها است و زندان مانع بهره برداری از موهبت هاست. حضرت در برخی از کمات تصریح می کند که تقوا مایة اصلی آزادی ها است، یعنی نه تنها خود قید و بند و مانع آزادی نیست، بلکه منبع و منشأ همة آزادی ها است. تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد، یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می کند. رشتة آز و طمع و حسد و شهود و خشم را از گردنش بر می دارد و به این ترتیب ریشة بردگی های اجتماعی را از بین می برد.
مردمی که بنده و بردة پول و مقام و راحت طلبی نباشند، هرگز زیر بار اسارت ها و رقیّت های اجتماعی نمی روند».[6]
امام علی(ع) بین انسان و تقوا تعهدی متقابل در نظر گرفته و فرموده اند: «خواب خویش را به وسیلة تقوا به بیداری تبدیل کنید ... از تقوا صیانت کنید و خود را به وسیلة تقوا محفوظ بدارید».[7]
استاد مطهری می گوید: «تقوا نگهبان انسان است و انسان نگهبان تقوا و این دور محال نیست، بلکه دور جایز است. این نگهبانی متقابل از نوع نگهبانی انسان و جامعه است که انسان نگهبان جامه از دزدیدن و پاره شدن است و جامه نگهبان انسان از سرما و گرما است».[8]
پی نوشت ها:
[1] راغب اصفهانی، مفردات، ص 530.
[2] مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 1، ص 428.
[3] نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبة 16.
[4] همان، خطبة 156.
[5] همان، خطبة 219.
[6] استاد مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 207 و 208.
[7] نهج البلاغه، خطبة 231.
[8] استاد مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 209.
پاسخ گو
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 10:54 ب.ظ
دعا به معنى «خواندن» است، خواندنى که به صورت نیایش و سرود و ستایش، یا خواستن و طلب و درخواست مَدَد و نصرت و یاورى.
مقدمه:
انسان مرتبط با خدا مىکوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به خدا نزدیک شود. وقتى با کسى آشنا شدى و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صمیمى او به شمار آمدى، در هنگام نیاز به خانهاش مىروى و شرط دوستى را به جا مىآورد و میثاق و محبت را استوار مىسازد. در را باز مىکند و شما را در اندرون پذیرایى نماید و مورد لطف و عنایت ویژه قرار خواهد داد.
براى استجابت دعا باید شرایطى را مهیا نمود و موانعى را برطرف ساخت. در ذیل به برخى از شرایط و موانع اشاره مىشود:
الف) شرایط استجابت دعا.
1 - دعا و ارتباط مداوم با خدا در هر حال:
خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که «نفس خویش را در کمال شکیبایى در هر بامداد و شامگاه به دعا کردن و جلب خشنودى خدا وادار کن».(1)
قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مىکنند، مورد نکوهش قرار داده است: «وقتى به انسان گرفتارى و غمى روى مىآورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونهاى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!».(2)
امام صادق (ع) مىفرماید: «کسى که پیشدستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که «به او مىگویند: تا امروز کجا بودى؟!».(3)
در اصول کافى آمده که خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: «مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم».(4)
2 - دعا باید از صمیم قلب باشد.
تمام ذرات وجود انسان یک چیزى را بخواهد و طلب کند و دل و زیانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد.
3 - اعتماد به خدا و اطمینان به اجابت او:
امام صادق(ع) فرمود: «خدا دعایى را که از دل غافل و بى خبر برخیزد، مستجاب نمىکند پس وقتى دعا کنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعایت مطمئن باش».(5)
4 - قطع امید از غیر خدا و امید و اطمینان به خداوند.
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه یکى از شما بخواهد که هر از خدا درخواست مىکند، خدا به او عطا فرماید، باید از همه مردم ناامید و مأیوس گردد و هیچ امیدى جز به درگاه خدا نداشته باشد».(6) او به نقطهاى از ایمان و توکل باید برسد که بداند همه قدرتها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند.
پس از خدا بخواهد که اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.
5 - دعا باید در کنار تلاش و تدبیر باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر؛ کسى که دعا مىکند و به دنبال آن تلاش و عمل نمىکند، مانند آن است که بى چله کمان تیر مىاندازد».(7)
دعا نمىتواند جاى تلاش و برنامه ریزى در زندگى را بگیرد، بلکه مکمل آن مىتواند باشد.
6 - دعا باید با حالت تضرع و دلى شکسته باشد.
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه دلتان شکست، دعا کنید، زیرا دل تا پاک و خالص نشود، شکسته نمىشود».(8)
7 - مکان دعا در استجابت تأثیر دارد، مثلاً دعا در حرم امامان (ع) مخصوصاً حرم امام حسین(ع) و کنار خانه خدا به خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و کنار حجرالاسود.
8 - زمان دعا: دعاى پنهانى و در تاریکى شب زودتر به اجابت مىرسد، مخصوصاً در قنوت یا سجده نماز «وتر» که بعد از خواندن هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع خوانده مىشود.(9)
قرآن مىفرماید: «پروردگار خود را به حالت تضرع و تذلل و در پنهانى و خفا بخوانید».
دعا در شبهاى ماه رمضان و رجب و دهه اول ذىالحجه و غیر آن دعا را به اجابت نزدیک مىکند.
9 - توسل به چهارده معصوم(ع) و آنها را بر پایه آیه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله» وسیله و شفیع قرار دادن.
10 - غسل توبه نماید، سپس با وضو چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحید و یک مرتبه سوره «الناس» و یک مرتبه «فلق» را بخوانید. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربى و اتوب الیه و بعد از هفت مرتبه «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» سپس بگویید: یا عزیز یا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.»(10)
به این ترتیب شخص در جاده دعا قرار مىگیرد و باید مراقب باشد تا راه دعا را درست بپیماید، و به بیراهه نرود. نشانى راه دعا را ذکر خواهیم کرد.
ب) موانع استجابت دعا
امام على(ع) مىفرماید: -المعصیة تمنع الاجابة؛(11) گناه مانع اجابت دعا است».
گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا مىگذارند:
1 - لذت دعا و مناجات را سلب مىکنند.
انسان دعا مىکند، اما لذت نمىبرد و رقت قلب پیدا نمىکند.
2 - مانع استجابت دعا مىشوند.
3 - توفیق دعا کردن یا شرکت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب مىکنند.
برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونهاى از آنها اشاره مىکنیم.
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که دعا را بازمىگرداند و مانع استجابت مىشوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضیلت) آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (12)
نیز فرمود: «از جمله گناهانى که مانع استجابت دعا مىگردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است».(13)
در برخى از روایات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است.
علل عدم اجابت دعاها از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع)
مردى به حضرت عرض کرد: خداوند مىفرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا مىکنیم، ولى اجابت نمىشود، حضرت فرمود: چون دلهاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:
1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.
2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟
3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.
4 - گفتید ما از آتش دوزخ مىترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مىروید.
5 - گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام مىدهید که شما را از بهشت دور مىسازد.
6 - نعمتهاى خدا را استفاده مىکنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمىکند.
7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.(14) شما به زبان او را لعن مىکنید، ولى در عمل با او دوستى مىنمایید و از او اطاعت مىکنید.
8 - عیبهاى مردم را برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت مىکنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راهها و درهاى دعا را به روى خود بستهاید؟!
«پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(15)
راه دعا از دیدگاه امام صادق(ع)
شخصى خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: دو آیه در قرآن است که تأویل و معناى آن را نمىدانم. یکى «ادعونى استجب لکم» است، که ما هر چه دعا مىکنیم، اجابت نمىشود. حضرت فرمود: «من سر عدم اجابت دعایتان را به شما مىگویم. اگر تو خدا را در آن چه دستور فرموده اطاعت کنى و آن گاه او را بخوانى، دعایت را اجابت مىکند، ولى تو با (دستورهاى) او مخالفت کرده، نافرمانىاش مىکنى. او نیز اجابت نمىکند. با این حال، اگر خدا را از راهش بخوانى - اگر چه گناهکار باشى - خدا دعایت را مستجاب مىکند».
آن شخص پرسید: راه دعا چیست؟ فرمود: «نماز (16) که خواندى، ابتدا تمجید کرده، او را به بزرگى مىستایى و به هر نحو که مىتوانى، حمد و ستایش مىکنى، سپس بر پیامبر(ص) و آلش درود مىفرستى و به تبلیغ رسالتش گواهى مىدهى، و بر ائمه هدى سلام مىدهى، آن گاه نعمتهاى خدا را بر خود مىشمارى و او را به خاطر آنها ستایش و شکر مىکنى. بعد به گناهان خود یکایک اعتراف مىکنى و هر کدام را که به یاددارى، اقرار مىنمایى. هر کدام را به خاطر ندارى، به طور سربسته به زبان مىآورى و از همه گناهان به درگاه خدا توبه مىکنى و تصمیم مىگیرى که دیگر گناه نکنى و از روى پشیمانى و صدق نیت و خلوص، و در بیم و امید از آنها
استغفار و طلب آمرزش مىکنى، سپس مىگویى: اللهم انى أعتذر الیک من ذنوبى و استغفرک و أتوب الیک فأعنى على طاعتک و وفّقنى لما اوجبت علىّ من کل ما یرضیک فانى لم أر أحداً بلغ شیئاً من طاعتک الا بنعمتک علیه قبل طاعتک، فأنعم علىّ بنعمة أنال به رضوانک و الجنةَ. بعد از رعایت این مراتب، حاجت خود را بخواه، که امیدوارم خدا ناامیدت نکند و حاجتت را برآورد.(17)
چند تذکر:
1 - گاهى با وجود تمام شرایط دعا، دعا مستجاب نمىشود، چون به مصلحت ما نیست، یعنى چیزى را طلب مىکنیم که به سود ما نیست، اگر چه مىپنداریم به نفع ما است.(18)
2 - گاهى دعا مستجاب مىشود، ولى از روى مصالحى تحقق عملى آن به تأخیر مىافتد، حتى ممکن است تا بیست سال طول بکشد تا محقق گردد.
3 - در روایت است خداوند وقتى بندهاى را دوست داشته باشد، اجابت دعاى او را به تأخیر مىاندازد تا بندهاش با او راز گوید.
از این رو مؤمنان ثابت قدم هیچ گاه از تکرار دعا مأیوس نمىشوند، بلکه مىگویند:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن درآید.
پىنوشتها:
1 - کهف (18) آیه 28.
2 - یونس (10) آیه 12.
3 - اصول کافى، ج 4، ص 219.
4 - بحارالانوار، ج 93، ص 381.
5 - بحارالانوار ج 93، ص 305.
6 - عدة الداعى، ص 97.
7 - عدة الداعى، ص 97.
8 - مکارم الاخلاق، ص 315.
9 - پیامبر(ص) فرمود: «براى خدا منادى هست که هنگام سحر ندا مىکند: آیا دعا کنندهاى هست تا اجابت نمایم؟ آیا استغفار کنندهاى هست تا مورد بخشش قرار دهم؟ آیا درخواست کنندهاى هست تا به او عطا نمایم؟» رساله «لقاءالله»، میرزا جواد آقا ملکى تبریزى، ص 119.
10 - همان، ص 87.
11 - غررالحکم، ترجمه محمد على انصارى، ج 1، ص 32.
12 - معانى الاخبار، ص 271، به نقل از کیفرگناه و عواقب آن، سید هاشم رسولى محلاتى.
13 - همان، ص 270.
14 - مؤمن (40) آیه 60.
15 - بحارالانوار، ج 93، ص 376 و 377.
16 - غسل و نماز توبه به کیفیتى که ذکر شد.
17 - فلاح السائل، ص 38 و 39.
18 - قرآن کریم در این مورد مىگوید: «چه بسا چیزى را خوش ندارید، حال آن که خیر و منفعت شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شر و ضرر شما در آن است. خدا مىداند، ولى شما نمىدانید». سوره بقره، آیه 216.
پاسخ گو
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 10:44 ب.ظ
راه تحصیل صبر عبارتند از :
1 - تقویت پایههاى ایمان: هر قدر ایمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بیشتر باشد، صبر او نیز افزونتر خواهد بود. امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: «اساس و ریشه صبر، ایمان و یقین خوب نسبت به خداوند است».(1)
2 - رابطه با خدا: انسان در پرتو یاد خدا و نماز ارادهاى نیرومند و ایمانى استوار پیدا مىکند و همه مشکلات براى او آسان مىگردد. قرآن مجید مىفرماید: «واستعینوا بالصبر و الصلاة و آنهالکبیرة الا على الخاشعین؛ در زندگى از صبر و نماز کمک بگیرید، هر چند این کار جز براى خاشعان سنگین و گران است».(2)
در روایتى امام صادق (ع) فرمودهاند: «هنگامى که مشکل مهمى براى على (ع) پیش مىآمد، به نماز برمىخاست، سپس این آیه را تلاوت مىفرمود».(3)
3 - شناخت راز و رمز مشکلات: اگر کسى بداند که وجود بلا و مصیبت در زندگى بشر چه اثرى دارد، آن را با آغوش بازمىپذیرد، در روایات معصومین از شداید به عنوان الطاف خداوندى یاد شده است. امام صادق (ع) مىفرماید: «خداوند مؤمن را با بلا دلجویى مىکند، چنان که مرد با هدیهاى که از سفر براى خانوادهاش مىبرد، از آنها دلجویى مىکند.»(4)
4 - توجه به آثار اخروى صبر: توجه به پاداش اخروى صبر، مرارت و سختى مشکلات را شیرین و آسان مىسازد. در این باره روایات زیادى از معصومیان رسیده است.
امام صادق (ع) مىفرماید: «هر کس از مؤمنان که به بلایى گرفتار شود و صبر کند، براى او اجر هزار شهید است». (5)
5 - توجه به گذرا بودن بحرانها: مشکل و محنت روزگار هر چه باشد، مقطعى در گذرا است. قرآن مجید به همه افراد نوید مىدهد که همیشه در کنار سختىها آسانى وجود دارد.(6)
6 - توجه به افراد پایین دست: نظر افکندن به کسانى که مشکلات بزرگترى دست به گریبان هستند، تحمل شدائد را آسان تر مىسازد.
7 - الگو پذیرى از اولیاى خدا: با بررسى اجمالى زندگانى بزرگان در مىیابیم که آنها همواره با مشکلات روبه رو بودهاند. با الگوگیرى از بزرگان مىتوان شیوه مقابله با مشکلات را آموخت. این موضوع را خداوند به پیامبرش گوشزد مىکند و مىفرماید: «صبر کن، همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند». (7)
8 - آمادگى روحى: اگر کسى دنیا را آن طور که هست بشناسد، در پیش آمدهاى ناگوار زندگى خود را نمىبازد، چون مىداند جهان طبیعت سراى دگرگونى و تحول است و فراز و نشیب فراوان دارد و همه افراد خواه ناخواه با حوادث مواجه مىشوند. امام على (ع) مىفرماید: «کسى که دنیا را بشناسد، هرگز به خاطر بلا و مشکلات محزون نمىگردد».(8)
9 - توجه به آثار جسمانى صبر: صبر و شکیبایى در برابر حوادث زندگى تنها بعد اخلاقى ندارد، بلکه از نظر بهداشت و سلامت جسم نیز فوق العاده مؤثر است. افراد ناشکیبا عمرى کوتاه و توأم با انواع بیمارىها و از جمله بیمارىهاى قلبى و عصبى دارند، در حالى که صابران از عمرى طولانى برخوردارند. امام على (ع) مىفرماید: «کسى که دولت دارد و عمر طولانى داشته باشد، باید قلب صبورى در برابر مصائب آماده کند».(9)
در پایان داستان جالبى از ابوذر جمهر را که مناسب با موضوع است مطرح مىکنیم: مىگویند: انوشیروان بوذرجمهر را زندانى کرد. پس از چند روز، انوشیروان شخصى را فرستاد تا از حالش جویا شود. فرستاده انوشیروان او را خوشحال دید، علتش را جویا شد، بوذرجمهر دلیلش را استفاده از معجون شش مادهاى دانست و گفت: این معجون را سرحال کرده است و آنها عبارتند از: 1 - توکل بر خدا، 2 - بى تابى مشکلى را حل نمىکند، 3 - صبر به کمک انسان مىآید، 4 - اگر صبر نکنم چه کنم؟ 5 - مشکلاتى بیش از مشکل من وجود دارد، 6 - ستون به ستون فرج است.(10)
پىنوشتها:
1 - غررالحکم، ج 2، ص 415.
2 - بقره (2) آیه 45.
3 - تفسیر نمونه، ج 1، ص 219.
4 - اصول کافى، ج 3، ص 354.
5 - همان، ص 146.
6 - انشراح (94)، آیه 5.
7 - احقاف (46) آیه 35.
8 - ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 270.
9 - بحارالانوار، ج 75، ص 81.
10 - سفینة البحار، واژه صبر.
پاسخ گو
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 07:35 ب.ظ