معرفتی که انسان را از گناه باز می دارد کدام است ؟

 معرفتی که انسان را از گناه باز دارد و با تمام وجود، حضور پروردگار را احساس نماید، معرفت ناب و حقیقی یعنی معرفت شهودی است که در پرتو علم حضوری و ارتباط آگاهانه با خداوند حاصل می گردد. عقل و براهین عقلی نمی تواند شناخت عینی و حقیقی از خداوند در اختیار انسان بگذارد، هر چند شناخت مفهومی که توسط عقل ارائه می‌شود،‌ ارزشمند است.

برای کسی که به معرفت شهودی نرسیده،‌ تنها راه قطعی برای اثبات وجود خداوند،‌ارائه برهان عقلی است، ولی بدیهی است که از طریق عقل نمی توان به همة‌حقایق دست یافت. حوزه و حیطة براهین عقلی در حد شناخت مفهومی و ذهنی است،‌ نه شناخت عینی. «رسیدن به مرحلة معرفت شهودی، در گرو ایجاد زمینه و قابلیتی است که انسان با تلاش خود کسب می‌کند. نیز در گرو عنایت و توجه خاص خداوند به انسان و افاضة علم و نورانیت به قلب او است»(۱).برای رسیدن به معرفت شهودی ابتدا باید حجاب های ظلمانی را کنار نهاد. ما که در عالم تاریکی‌ها و ظلمات غرق هستیم، چگونه می توانیم به این مرحله دست یابیم؟!‌ از این رو باید گفت: معرفت شهودی ارتباط با خداوند، جز برای اولیای خاص حاصل نمی گردد. تا کسی به خودسازی و تهذیب خویش نپردازد و خود را از تعلقات و وابستگی های مادی فارغ نسازد، از آن بهره ای نخواهد برد. امام صادق(ع) می‌فرماید: «بین بنده و خدا هیچ پرده ای تاریک تر و ترسناک تر از نفس و هوی نیست».[(۲)


در حدیث معراج خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص)‌ می‌فرماید: «ای احمد، اگر بنده نماز اهل آسمان و زمین را بگذارد و روزة اهل آسمان و زمین را بگیرد و همانند فرشتگان شکم او از خوراک تهی ماند و پوشاکش چون برهنگان باشد، ولی در قلب او ذره ای از محبت دنیا یا ریا و علاقه به خوش نامی یا ریاست و آوازه و یا زیور دنیا ببینم، در جوار قرب من نخواهد بود و محبت خودم را از دلش بر می دارم و دلش را تیره خواهم ساخت تا مرا فراموش کند و حلاوت معرفت خود را به او نخواهم چشانید».[(۳)امام حسین(ع) در دعای عرفه می‌گوید: «کی غائب شده ای تا آن که به دلیل و رهبری که به سوی تو راهنمایی بنماید، محتاج گردی؟ خدایا!‌ کور است دیده ای که تو را بر خود شاهد و مراقب نمی نگرد».

 
         
کی رفتـه ای ز دل که تمـنا کنـم تو را         کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را

            غائب نگشته ای که شَوَم طالب حضور           پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

بنابراین معرفت حقیقی جز با فراهم ساختن اسباب و رفع موانع و آماده نمودن زمینه ها ممکن نیست.

 
 
     
          
                   
حقایق سرایی است آراسته                 هوی و هوس گرد برخاسته

             نبینی که جـایی که برخاست گرد        نبیند نظر گرچه بینا است مرد

 

خدا به فرمایش قرآن از رگ گردن به ما نزدیک تر است.(۴) و حتی از ما به خودمان نزدیک تر است.(۵)اگر از او مهجور و از شهودش محرومیم، حایل و حجاب را خود ایجاد کرده ایم.

     
         
               
یار نزدیک تر از من به من است           وین عجب تر که من از وی دورم

با اسباب و وسائلی می توان این موانع را از پیش رو برداشت که مهم ترین آن ذکر قلبی و زبانی است. یکی از راه های نیل به ذکر قلبی، این است که انسان سعی کند به هرچه و به هر کس نگاه و توجه می کند، ارتباط آن را با خدا مدّ نظر داشته باشد. البته این کار ساده ای نیست و احتیاج به تمرین فراوان دارد، ولی امری ممکن و شدنی است. تأکید قرآن بر تدبر در آیات الهی به منظور رسیدن به این ذکر قلبی است.

        یکی دیگر از عوامل توجه به خداوند، انس با قرآن و تدبر در آیات آن است. از نام های قرآن «ذکر و تذکره» است.(۶) قرآن مجید در وصف خود می‌فرماید: «ما قرآن را برای پند‌آموزی آسان کردیم، آیا پند گیرنده ای هست؟».(۷)این آیه در یک سوره چهار بار تکرار شده که نشانگر اهمیت تلاوت قرآن و توجه به مفاد و مفاهیم آن است. عامل دیگر توجه به خداوند، تفکر است. اهمیت تفکر تا بدان حدّ است که طبق برخی نقل ها برتر از شصت سال عبادت است.(۸) این تفکر شامل تفکر در نعمت های پروردگار، تفکر در نشانه ها و شگفتی های آفرینش، تفکر در صفات و افعال الهی، اندیشه در مورد خویش و تفکر در هدف آفرینش می‌شود. اگر کسی موفق شود با
اسباب مذکور با خالق هستی اُنس پیدا کند، قطعاً از عنایت ویژة حضرت حق برخوردار خواهد شد و امداد غیبی را با تمام وجود لمس خواهد نمود. در حدیث قدسی آمده است: «
هر بنده ای که بر دل او نظر انداختم و دیدم حال غالب او ذکر من است،‌تدبیر امور او را عهده دار شده و همنشین و همصحبت و انیس او می شوم».

حضرت علی(ع) دربارة‌ احساس حضور خداوند در هنگام گناه فرمود:  از خداوند چنان خوف و خشیت داشته باشد، گویا می بینی اش. اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند. اگر بر این اعتقادی که او تو را نمی بیند، پس کافر شده ای و اگر معتقدی که تو را می بیند و با این حال گناه کنی،‌پس او را از پست ترین بیننده گان بر خود قرار داده ای».(۹)


پی نو شت ها: 


۱) استاد مصباح یزدی، به سوی خودسازی، ص 137.

۲) سفینه البحار، ج 2، ص 603.

۳) بحارالانوار، ج 74، ص 30.

۴) ق (50) آیة 16.

۵) انفال (8) آیة 243.

۶) طه (20) آیة 2 – 3.

۷) قمر (54) آیة 17.

 ۸)بحارالانوار، ج 66، ص 293.

۹)همان، ج 67، ص 355

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد