گناه عبارت از مخالفت با قوانین الهى و پیروى بدون قید و شرط از تمایلات و هوای نفس است،شخص به وسیله نامه از ابوذر تقاضاى اندرز و نصیحت جامعى کرده بود، ابوذر در پاسخ فقط یک جمله کودهنوشت: «با آن کسى که بیش از همه مردم او را دوست میداری، بدى و دشمنى مکن». نامه را براى شخص فرستادآن شخص بعد از آن نامه ابوذر را باز کرد و خواند چیزى از آن سر در نیاورد با خود گفت: یعنى چه؟ مقصودچیست؟ با آن کس که بیش از همه مردم او را دوست میدارى بدى و دشمنى نکن یعنى چه؟ این که از قبل توضیحواضحات است، مگر ممکن است که آدمى محبوبى داشته باشد - آن هم عزیزترین محبوبها - و با او بدى بکند؟بدى که نمیکند سهل است، مال و جان و هستى خود را در پاى او میریزد و فدا میکند. از طرف دیگر با خوداندیشید که نویسنده این جمله ابوذر است، ابوذر لقمان امت است و عقلى حکیمانه دارد، چارهاى نیست باید ازخودش توضیح بخواهم. مجدداً نامهاى به ابوذر نوشت و توضیح خواست. ابوذر در جواب نوشت: «مقصودم ازمحبوبترین و عزیزترین افراد در نزد تو همان خودت هستی، مقصودم شخص دیگرى نیست. تو خودت را ازهمه مردم بیشتر دوست میداری، این که گفتمبا محبوبترین عزیزانت دشمنى نکن، یعنى با خودت خصمانهرفتار نکن، مگر نمیدانى هر خلاف و گناهى که انسان مرتکب میشود مستقیماً صدمهاش بر خودش واردمیشود و ضررش دامن خودش را میگیرد»([۱])
برای این که انسان از شر این دشمن خطرناک و خانمانسوز یعنى گناه رهایى یابد لازم است از جند امر بهرهبگیرد.اولین قدم تفکر و تدبر است؛ در این که چرا خداوند گناه را حرام کرده است آیا معصیت انسان ضربه و ضرریبه خدا میزند که آن را حرام نموده است؟ انسانى که معتقد است خداوند غنى با لذات است و از هر جهت کاملاست و هرگز نیازى به مخلوقات ندارد و مخلوقات را خلق نموده تا سودى به آنان برسد و آنان را به تکامل برساندهرگز به دنبال گناه نمیرود و از طرفى خداوند حکیم است و کارى را بدون حکمت انجام نمیدهد. در نتیجهمیفهمیم کارهایى را که خداوند ممنوع نموده و از انجامش ما نهى فرموده است، کارهایى است که صددرصد بهضرر ما میباشد و جسم و روح ما را فاسد میکند، و زندگى ما را به خاکستر مبدل مینماید. وقتى انسان متوجه شدکارى واقعاً مضر بر او است عقلش حکم میکند که این کار را ترک نماید. محمد بن سنان در نامهاى از حضرت رضا(ع) پرسید: بعضى از مسلمانان گمان میکنند که حلال و حرام دراسلام علتى جز تعبد و اطاعت ندارد. حضرت در جواب نوشت: کسى که چنین تصور کند سخت به گمراهى وضلالت افتاده است، گناهان نه تنها در زندگى بشر مورد احتیاج نیست، بلکه مایه فساد باعث فنا و هلاکت است، بهاین جهت از طرف خداوند ممنوع شده است»([۲]).
2- یاد مرگ؛ یاد مرگ یکى از عوامل مهم دورى از گناه است. انسانى که بیندیشد چند صباحی بیش از این عالمزندگى نمیکند و همه تعلقات دنیوى را باید قطع کرده و به سرای باقى بشتابد، هیچ گاه روح دوران خود راآلوده به گناه نمیکند و وقتى مرگ انسان را به کام خود کشید انسان میماند و عملش هر چه در دار دنیا کاشته است،در آخرت همان را درو خواهد نمود اگر در دنیا با اطاعت و بندگى خدا و انجام اعمال نیک براى خود بهشتخریده باشد قبرش باغى از باغهاى بهشتى خواهد شد و اگر خداى نکرده عمر عزیز خویش را در گناه و معصیتسپرى کرده باشد قبرش گودالى از گودالهاى جهنم میشود. رسول گرامى اسلام فرموده است: «الدنیا مزرعهْْ الآخرهْْ ؛ دنیا کشت گاه آخرت است»([۳]). هر چه در این دنیا به عمل آوردى همان را در آخرت استفاده خواهى نمود.هر تخمى بدى یا نیکى در دنیا بکارییم در آخرت برداشت خواهیم کرد، همانطور محال است انسان جو بکارد وگندم برداشت کند، و خار بکارد و گل بچیند، محال است که انسان در دنیا اندیشه بد، خلق و خوى بد، عمل وکردار بد داشته باشد و در آخرت سود بگیرد.
امام صادق(ع) فرمود: یاد مرگ شهوتها را میمیراند، و ریشههاى غفلت را میکند».([۴])
امام علی(ع) فرمود: یاد کنید منهدم کننده لذتها را».([۵]) رسول خدا(ص) فرمود: هادم الذات را زیاد یاد کنیدعرض کردند یا رسول الله نابود کننده لذتها چیست؟ فرمود: مرگ»([۶]). حضرت در حدیث دیگریفرمود: زیاد به یاد مرگ باشید، هیچ بندهاى نیست که زیاد مرگ را یاد کند مگر این که خداوند قبلش را زنده میکندو مرگ را بر او آسان میکند»([۷]) بنابراین به یاد مرگ بودن بسیار مؤثر است در ترک گناه و اجتناب از آلودگیها.
3- تلاوت قرآن. خواندن و تدبر در آیات آن علاوه بر آن که ثواب عظیم دارد موجب میشود که آدمى گناه راترک کرده و خود را به اخلاق و اعمال نیک آراسته نماید و خود را انسان قرآن پسند تربیت کند. امام علی(ع)فرمود: نیکوترین قصهها، و رساترین موعظه و نافعترین، تذکرها کتاب خداوند است».([۸])
ثوابهای فوقالعادهاى که قرآن براى مؤمنان وعده داده است انسان را به سیر در صراط مستقیم و حرکت درجاده، پاکان و تقوا پیشه کردن و الگوگیرى از نیکان تشویق میکند، و آیات تکان دهنده عذاب آدمى را از ارتکابمعاصى به جد باز میدارد. قرآن میفرماید: توصیف بهشتى که به پرهیزکاران وعده داده شده چنین است: در آننهرهایى از آب صاف و خالص که بد بو نشده و نهرهایى از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایى از شراب(طهور) که مایه لذت نوشندگان است و نهرهایى از عسل مصفا است، و براى آنها در آن از همه انواع میوههاوجود دارد و از (همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان، آیا اینها همانند کسانى هستند که همیشه درآتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده میشوند که اندرونشان را از هم متلاشى میکند؟»([۹])
4- خواندن نماز با حضور قلب و توجه کامل، نماز علاوه بر این که شوینده گناهان گذشته است باز دارنده ازمعاصى آینده نیز میباشد. قرآن میفرماید: نماز را به پا دار که نماز از زشتیها و گناه باز میدارد»([۱۰]). امام علی(ع)فرمود: کسى که نماز بخواند در حالى که عارف به حق نماز باشد گناهانش بخشیده میشود»([۱۱]). رسول الله(ص)فرمود: هر که را نماز از کارهاى زشت باز ندارد جز دورى از رحمت خدا چیزى بهره او نگردد».([۱۲]) براى سالمسازى روح و ساختن روان هیچ چیز کارسازتر از نماز نیست، لذا چنان چه انسان در نماز توجه به معناى نمازداشته باشد و فکر خودش را مشغول کارهاى دیگر نکند و عرق در عظمت و جلال خدا گردد، این نماز آدمى را ازارتکاب گناه نگهدارى میکند.
5- پرهیز از حضور در محیطهاى فاسد و معاشرت با دوستان ناباب؛ محیط زندگى و دوستان ناباب در اعمالو افعال انسان تأثیر به سزایى دارند محیطهاى آلوده و معاشرت با دوستان، باعث انحراف اجتماعى و اخلاقیانسان میشود. حاضر نشدن در جاهایى که زمینه گناه فراهم است توفیق خوبى براى ترک معصیت است. درحدیثى از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: کسى که براى حفظ آیین خود از سرزمینى به سرزمین دیگر - اگر چه بهاندازه یک وجب فاصله داشته باشد مهاجرت کند مستحق بهشت میگردد و همنشین محمد(ص) و ابراهیم(ع)خواهد بود.([۱۳])
غالباً دوستان و معاشران ناباب و آلوده سبب آلودگى افراد پاک میشوند قرآن میفرماید: (در قیامت) ستمکاردست خود را (از شدت حسرت) به دندان میگیرد و میگوید: اى کاش با رسول خدا راهى برگزیده بودم، اى وایبر من کاش فلان (شخص) گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم، او مرا از یادآورى حق گمراه ساخت»([۱۴]).
6-صله رحم و احسان و نیکوکارى در حق برادران دینى سبب میشود که انسان توفیق ترک گناه را داشته باشد. امام صادق(ع) فرمود:
صله رحم و نیکوکارى البته حساب (روز قیامت) را آسانمیکنند و موجب حفظ از گناه میشوند».(۱۵])
۷- عبرت گرفتن از روزگار. انسان اگر در حوادث ناگوارى که همه روزه در اطراف و اکنافش و در گوشه و کنارجهان اتفاق میافتد و پیر و جوان و زن و مرد و کودک و بزرگ را به کام نیستى میبرد و زندگى شیرین را به تلخیمبدل میکند، به دقت بنگرد و عبرت بگیرد عامل مهمى در سلامت و دورى شخص از گناه است. امام علی(ع)فرمود: ثمره عبرت گرفتن عصمت از گناه است»([۱۶]). انسان با استفاده از راه کارهاى یاد شده و یارى خواستن ازذات پاک الهى و توسل به حضرات معصومین(ع) میتواند از گناهان دورى جسته و خود را پاک نگهدارد
[۱]. استاد مرتضى مطهری، داستان راستان، ج 1، ص 143.
[۲]. محمدتقى فلسفی، کودک، ج 1، ص 14، به نقل از بحارالانوار، ج 3، ص 118.
[۳]. استاد شهید مرتضى مطهری؛ مجموعه آثار، ج 2، ص 520، به نقل از کنزالحقایق، باب دال. [۴]. محمد محمدى ریشهری، میزان الحکمه، ماده موت، شماره 19148.
[۵]. همان، شماره 19144.
[۶]. همان، 19152.
[۷]. همان، 19154.
[۸]. همان، ماده قرآن، شماره 16428.
[۹]. محمد (47) آیه 15.
[۱۰]. عنکبوت (29) آیه 45.
[۱۱]. محمد محمدى ریشهری، میزان الحکمه، ماده صلاهْْ ، شماره 10557.
[۱۲]. صادق احسانبخش، آثارالصادقین، ج 11، ص 120، حدیث شماره 15451-1.
[۱۳]. آیت الله مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 154، به نقل از نورالثفلین، ج 1، ص 541.
[۱۴]. فرقان (25) آیه 27-29.
[۱۵]. محمد محمدیرى شهری، میزان الحکمه، ماده ذنب، شماره 6701.
[۱۶]. غررالحکم، ج 1، ص 221.
توبه شعبهاى از فضل عظیم الهى از رحمت بى منتهاى خداوند است که به روى بندگان خود باز فرمودهاست. حقیقت توبه عبارت است از پشیمانى از گناه از جهت زشتى آن نزد خداوند از اینرو بر انسان گناهکارهیچگاه نباید مأیوس از رحمت خداوند باشد چون اگر درهاى بازگشت به روى او بسته باشد براى همیشه ازپیمودن راه سعادت و بندگى باز خواهد ماند پس انسان امیدوار کسى است که از این فرصت استثنایى که خداوندمتعال در اختیار او گزارده است، نهایت استفاده را ببرد. اگر انسان از کرده خود پشیمان شد و گذشته خود را سیاه وتیره دید و احساس کرد خطا رفته است و براى خود آتش سوزان افروخته است و باید به طرف خدا برگردد و توبهکند و گذشته خود را جبران نماید، و با این انقلاب درونى توبه امام باقر(ع) فرمود: «کفى بالندم توبهْْ ؛ در توبه،پشیمانى کفایت میکند».([۱]) امام علی(ع) در نشانه پشیمانى واقعى فرمود: «الندم على الذنب یمنع معاودته؛ ندامتبر گناه مانع میشود از این که انسان مجدداً به سوى گناه بازگردد».([۲]) امام صادق(ع) فرمود: «نیت بندهاى که گناهیکند، بعد پشیمان گردد، مگر این که خداوند او را میآمرزد پیش از آن که از او طلب آمرزش کند»([۳])خداوند درقرآن میفرماید: «و هو الذى یقبل التوبهْْ عن عباده و یعفو عن السیئات و یعلم ما تفعلون؛ او کسى است که توبه را ازبندگانش میپذیرد و بدیها را میبخشد و آن چه را انجام میدهید میداند».([۴]) نتیجه این که توبه با پشیمانى از گناهو تصمیم بر ترک آن در آینده محقق میشود، ولى پس از توبه باید توجه داشت کوتاهیهایی را که فرد در گذشتهمرتکب شده، باید جبران نماید اگر آثار سوءگناه از بین رفته و شستشوى کامل حاصل شود قرآن میفرماید: «انالله یحب التوابین و یحب المطهرین؛ خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را نیز دوست دارد([۵])».
پی نوشت ها:
[۱]. اصول کافی، ج 2، ص 426.
[۲]. محمد محمدیریشهری، میزان الحکمهْْ ، ماده توبه، ح شماره 2148.
[۳]. عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج 2، ص 400.
[۴]. شورا (42) آیه 25.
[۵]. بقره، (2) آیه 222.
خداوند غنى با لذات است، و وجودى است بى نهایت از تمام جهات و چنین وجودى کمبودی در آنراه ندارد تا بخواهد با آفرینش خلق، کمبود و نیازى را بر طرف سازد و از طرفی خداوند حکیم است و همهکارهایش و از جمله خلقت انسان داراى هدف میباشد.
قرآن میفرماید: «یا ایها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنی الحمید؛ اى مردم شما همگى نیازمند به خدایید،تنها خداست که بى نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است»([1]). «قرآن مجید از زبان ملائکه که بر خلقتحضرت آدم اعتراض کردند نقل میکند: منزهى تو، ما چیزى جز آن چه به ما تعلیم دادى نمیدانیم، تو دانا وحکیمی».([2]) قرآن در آیات دیگر در مورد این که نتیجه عبادات و اعمال شایسته انسان به خودش بر میگرددمیفرماید: «و من جاهد فانما یجاهد لنفسه ان الله لغنى عن العالمین؛ کسى که جهاد و تلاش کند براى خود تلاشمیکند، چرا که خداوند از همه جهانیان بى نیاز است».([3])
هدف از آفرینش انسان این است که وى به کمالات لایق خود برسد و کمال نهایى انسان نیل به قرب ذاتاقدس الله است و عبادتهاى انسان اعم از نماز، روزه، حج و... همه بدین خاطر است که بشر با انجام این اعمالبتواند در جاده عظیم عبودیت حرکت کند تا به سر منزل مقصود که قرب پروردگارست نایل آید و مشمولخطاب: یا ایتها النفس المطمئنه... برى نفس آرام یافته به سوى پروردگارت باز گردد در حالى که هم تو از اوخشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم در آی، و در بهشتم وارد شو».([4]) قرآن در آیه دیگرمیفرماید: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدیم جز براى این که عبادتم کنند».([5]) امامعلی(ع) فرمود: خداوند میفرماید: اى بنى آدم تو را خلق نکردم تا سودى برم، بلکه ترا خلق کردم تا از من سودبری.([6])
پس انسان براى به تکامل رسیدن خلق شده و راه تکامل عبودیت و بندگى خداوند است.
[پی نوشت ها :
1]. فاطر (35) آیه 15.
[2]. بقره (2) آیه 32.
[3]. عنکبوت (28) آیه 6.
[4]. فجر (89) آیه 27-30.
[5]. ذاریات (51) آیه 56.
[6]. محمد ریشهری، میزان الحکمهْْ ، ج 1، ماده انسان، شماره 1558.