جوانان باید با زبان حال و قال از پیشگاه خدا عاقبت به خیرى را تمنا کنند، چنان که حضرت یوسف به پیشگاه حضرت احدیت عرض کرد: «أنت ولیّ فى الدنیا والاخرة توفّنى مسلماً و ألحقنى بالصالحین؛ بار الها، تو صاحب اختیار من در دنیا و آخرتی. از تو مى خواهم که مرا مسلمان بمیرانى و به صالحان ملحق سازی».[۱]
علاوه بر دعا و تضرع باید اسباب عاقبت به خیرى را فراهم نمایند و از عوامل سوء عاقبت اجتناب ورزند. مهم ترین عامل بد عاقبتى گناه است، چنان که قرآن مجید میفرماید: «ثم کان عاقبة الّذین أساؤا السوأى أن کذّبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤن؛ سرانجامِ کسانى که کارهاى زشت انجام دادند، آن بود که آیات خدا را تکذیب کرده و آنها را استهزا نمودند».[۲]
امام صادق(ع) میفرماید: «چیزی بیش تر از گناه دل را تباه نمى کند، زیرا دل مرتکب گناهى میشود و بر آن اصرار می ورزد تا وقتى که گناه بر دل چیره شود و وارونه اش سازد».[۳]
علامة مجلسى در شرح این حدیث میگوید: یعنى همان طور که وقتى ظرفى وارونه شد، دیگر چیزى در آن قرار نگیرد، دل نیز در اثر گناه وارونه گردد و دیگر سخن حق در آن جا نمى گیرد و به تدریج به کفر و بى دینى منجر خواهد شد.[۴]
بعضى از رذائل اخلاقى در سوء عاقبت نقش دارد، مانند حسادت، تکبر، خودبینى و فخر فروشی.
امام صادق(ع) میفرماید: «آفت دین: حسد و خودبینى و به خود بالیدن است».[۵]
امام صادق(ع) یکى از اسباب عاقبت به خیرى را تعظیم حق الهى و استفاده نکردن از نعمت در راه معصیت، احترام کردن به ذاکران و علاقه مندان به اهل بیت میداند.[۶]
پی نوشت ها:
۱] یوسف (12) آیة 101.
[۲] روم (30) آیة 10.
[۳] اصول کافی،ج 3، ص 370 – 369.
[۴] بحارالانوار، ج 70، ص 313.
[۵] اصول کافی، ج 3، ص 418.
[۶] میزان الحکمه، ج 1، ص۱۲