غریزه جنسى، همانند میلها و کششهاى درونى دیگر، لازمه روح انسان وفطرى است. غدد جنسى منشأ تحوّلى عمیق در جسم و جان انسان مىشود. دکتر کارل مىنویسد: »غدد جنسى، نه تنها وظیفه حفظ نسل و نژاد را بر عهده دارند، بلکه در فعالیتهاى روانى و معنوى مانیز مؤثرند«.(1) خداوند به موجب حکمت خویش، غریزه جنسى را وسیله تولید مثل و بقاى نسل قرار داده است. در این صورت فقدان آن، موجبات انقراض و ضعیف بودن آن، تمایل انسان را براى تشکیل خانواده و به دوش کشیدن مسئولیت و سختىهاى بسیارى که در این راه باید برخود همواره کند، ضعیف مىنماید، در نتیجه یکى از ارکان اساسى تشکیل خانواده و بقاى نسل بشرى را در معرض تهدید جدى قرار مىدهد. البته این تمایل نفسانى مانند تمایلات دیگر حدّ و مرز دارد که اگر به افراط یا تفریط بگراید، مشکلاتى را ایجاد مىکند. از این رو اسلام براى اعمال این غریزه جنسى سه محدودیت در نظر گرفته است: 1- ارضاى غریزه جنسى محدود به جنس مخالف مىباشد. 2- مصالح کلى جامعه در نظر گرفته مىشود، یعنى رابطه جنسى در چارچوب ازدواج قانونى و شرعى مىباشد. 3- روابط زناشویى در محدوده شرع صورت مىگیرد.(2) اگر افرادى به انحراف کشیده شدهاند، اشکال در اصل غریزه جنسى نیست، بلکه در ارضاى ناصحیح آن است. امام على(ع) مىفرماید: »کسى که در شهوت تند روى کند، آفات و بلایا نیز به سرعت به سوى او مىشتابد«.(3) این امر اختصاص به غریزه جنسى ندارد، بلکه در مورد امر تغذیه و غیره نیز صادق است. غذا خوردن براى سلامتى انسان ضرورت دارد اما اگر به حد اسراف و پرخورى برسد، مضرّ خواهد بود. 1. الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، ص 100. 2. محمد تقى مصباح، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 248، با تلخیص و تصرّف. 3. غررالحکم، ج 5، ص 327.
پاسخ گو
جمعه 26 فروردینماه سال 1384 ساعت 09:58 ق.ظ