پدر و مادر در فرزندان چه تأثیری دارند؟

 طبق قانون وراثت، فرزندان همان طوری که در مورد صفات ظاهری و ساختمان فیزیکی، از پدر و مادر و اَجداد ارث می برند، از خُلق و خو و صفات زشت و زیبا نیز متأثر می شوند. ژن ها تنها حامل صفات جسمانی نیستند، بلکه صفات اخلاقی نیز به فرزندان منتقل می شود. نخستین مدرسه، رحم مادر و صلب پدر است که زمینه را برای بروز صفات خوب یا ناپسند فرزندانشان فراهم می سازد.
در خانواده های پاک غالباً فرزندانی با فضیلت پرورش می یابند و بالعکس. بر این اساس، اسلام بر انتخاب همسر مناسب تأکید کرده و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ببینید نطفة خودتان را در چه محلّی مستقر می کنید. از قانون وراثت غافل نباشید».(1) امام علی(ع) فرمود: «سجایای اخلاقی، دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشة خانوادگی است».(2) در جریان جنگ جمل که محمد حنفیه فرزند امام علی(ع) علمدار لشکر بود، از خود ضعف و ترس نشان داد و از پیشروی باز ماند، حضرت به ایشان فرمود: «این ترس را از مادرت به ارث برده ای».(3)
قرآن مجید در داستان حضرت نوح(ع) به همین مسئله اشاره کرد: «پروردگارا، روی زمین احدی از کافران را باقی مگذار، زیرا اگر از آنان کسی را بر جای گذاری، بندگانت را گمراه کرده و جز فرزندان بدکردار و کافر به بار نمی آورند».(4) این آیه نشان می دهد که صفات ناپسند پدران به فرزندان منتقل می شود. بر این اساس امام رضا(ع) در پاسخ به شخصی که از ازدواج با بد اخلاق پرسیده بود فرمود: «اگر بداخلاق است، با او ازدواج نکن».(5) امام صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که «از تزویج با زن احمق برحذر باشید که همنشینی با او بلا و فرزند حاصل از او موجب تباهی است».(6)
وراثت، فقط زمینه ساز صفات و روحیات مثبت و منفی در فرزندان است و تأثیر جبری غیر قابل تغییر ندارد. چه بسا انسان با تقویت اراده و تمرین و ریاضت، صفات ناپسند به جا مانده از پیشینیان را اصلاح کند و خود را به صفات پسندیده بیاراید، زیرا ارادة آدمی از عوامل تأثیر گذار دیگر قوی تر است. خداوند نیروی تهذیب و پالایش نفس را در نهاد همه قرار داده است تا بر اساس آن بتوانند بر عوامل درونی و بیرونی غلبه نمایند، از این رو مسئولیت از فرزندان ساقط نمی شود. اما از زاویة دیگر از آن جا که اولین مدرسه برای آموزش و پرورش کودک محیط خانواده است، بسیاری از زمینه های اخلاقی در آن جا رشد و نمو می کند. خمیر مایة شخصیت کودکان در کانون خانواده شکل می گیرد. به تعبیر «اتیارد» بنیانگذار روان شناسی بالینی، ذهن کودکان مانند صفحة سفیدی است که آمادة نگاشتن تجارب محیطی است که در آن زندگی می کنند.۷ امام علی(ع) پیش از این، بر موضوع فوق تأکید نموده و فرموده اند: «دل کودک همچون زمینی خالی است که هر بذری در آن پاشیده شود می پذیرد».(8)
«گزل» روان شناس شهیر گفته است: «کودک در 5 و 6 سالگی نسخه کوچک جوانی است که بعداً خواهد شد».(9) بچه ها در سن دبستان عمدتاً در مرحلة دیگر پیروی و همانند سازی هستند، یعنی از دیگران الگو می گیرند و نقش پذیری دارند.
پس پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقی فرزند اثر می گذارند: از طریق تکوین و تشریع. منظور از تکوین، صفاتی است که درون نطفه ثبت است و از طریق ناخودآگاه به فرزند منتقل می شود. منظور از تشریع، تعلیم و تربیتی است که آگاهانه انجام می گیرد و منشأ پرورش صفات خوب و بد می شود. البته هیچ کدام از این دو جبری نیست، ولی بدون شک زمینه ساز صفات و روحیات انسان ها است.(10)

پی نوشت ها:
1. محمد تقی فلسفی، کودک، ج 1، ص 65، به نقل از المستطرف، ج 2، ص 218.
2. غررالحکم، ج 3، ص 393.
3. محمد تقی فلسفی، همان، ص 65.
4. نوح (71) آیة 26.
5. بحارالانوار، ج 103، ص 235.
6. فروع کافی، ج 2، ص 13.
7. غلامعلی افروز، روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، ص 62.
8. نهج البلاغه، نامة 31.
9. غلامعلی افروز، همان، ص 31.
10. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 165.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد