صبر در قرآن مجید بیش از هفتاد بار تکرار شده، در حالى که هیچ یک از فضایل انسانى به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته، و این حاکى از اهمیت صبر است. در این باره روایات زیادى نیز از معصومان نقل شده که در برخى از کتب، به نُهصد حدیث رسیده است.
در اهمّیت صبر و مقام صابران همین بس که قرآن مجید اجر آن را بى حساب مى داند: "انّما یوفى الصابرون أجرهم بغیر حساب؛ صابران اجر و پاداش خود را بى حساب دریافت مى دارند".(1)
امام سجاد(ع) مى فرماید: "هنگامى که قیامت برپا مى شود، ندا دهندهاى ندا مى دهد که اهل صبر به پا خیزند. گروهى بر مى خیزند، به آنها گفته مى شود: سوى بهشت بروید.
در این حال، فرشتگان به استقبال آنها مى آیند و مى گویند: کجا مى روید؟
مى گویند: سوى بهشت. فرشتگان مى گویند: قبل از حساب؟ مى گویند: آرى.
مى گویند: شما کیستید؟ مى گویند ما صابرانیم. مى گویند: صبر شما چه چیز بوده است؟ مى گویند: ما در راه طاعت خدا و پرهیز از گناهان و در برابر بلا صبر و شکیبایى کردیم. اینجا است که فرشتگان مى گویند: داخل بهشت شوید. چه عالى است پاداش عاملان!".(2)
قرآن مجید کلید ورود بهشت را صبر مى داند: "فرشتگان بر در بهشت به استقبال مى آیند و به آنها مىگویند: سلام بر شما، به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکو است سرانجام آن سراى جاویدان".(3)
امام صادق(ع) فرمود: "کسى که در بلاها و دشتوارىها صبر کند، خداوند پاداش هزار شهید براى او منظور مى دارد".(4)
روایات زیادى در این باره نقل شده است که براى مطالعه بیشتر کتاب اصول کافى را معرفى مى کنیم.
پى نوشتها:
1. زمر (39) آیه 10.
2. تفسیر قرطبى، ج 5، ص 4532.
3. رعد (13) آیه 24.
4. سفینة البحارک ج 2، ص 5.
1 - کرامت ذاتى؛ انسان کرامت ذاتى دارد که این نوع کرامت حاکى از عنایت ویژه پروردگار به آدمى و به اختیار انسان ربطى ندارد؛ یعنى انسان چه بخواهد و چه نخواهد، از این کرامت برخوردار است.
قرآن مجید در این باره مىفرماید: "ما بنىآدم را کرامت بخشیدیم و آنان را بر صحرا و دریا مسلط کردیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برترى دادیم".(1)
2 - جانشین خدا بودن؛ قرآن مجید مىفرماید: "به یاد آور زمانى را که خداوند به فرشتگان فرمود: به راستى روى زمین جانشین قرار خواهم داد".(2) البته این خلافت ویژه آدم(ع) و برخى از فرزندان او که به مقام عالى انسانى و علم به اسماء الهى دست یافتهاند مىباشد.
3 - کارگزار بودن جهان براى آدمى: آیات زیادى از تسخیر جهان و آفرینش آن چه در زمین است، براى انسان سخن مىگوید که جایگاه رفیع وى را مىرساند، مانند آیه "سخّر لکم ما فى السموات و ما فى الارض جمیعاً؛ آن چه در آسمان و زمین است تسخیر شما قرار دادیم".(3)
4 - امانتدار بودن انسان: انسان امانتدار خدا است و رسالت و مسئولیت دارد. قرآن مجید مىفرماید: "ما امانت خویش را بر آسمان و زمین و کوهها عرضه کردیم، همه از پذیرش آن امتناع ورزیدند و از قبول آن ترسیدند اما انسان بار امانت را به دوش کشید و پذیرفت".(4)
البته باید این نکته را در نظر داشت که انسان همه کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند. خود او باید سازنده و معمار خویشتن باشد. پس انسان حقیقى که خلیفةالله است، مسجود ملائکه است، همه چیز براى او است و بالاخره دارنده همه کمالات انسانى است، انسان به علاوه ایمان است، نه انسان منهاى ایمان. انسان منهاى ایمان، کاستى گرفته و ناقص است. چنین انسانى حریص، خونریز و بخیل و از حیوان پستتر است.(5)
در مورد مقام مؤمن به عنوان انسان نمونه هر چند روایات زیادى وارد شده است اما تنها به یک حدیث معتبر که سنى و شیعه آن را نقل کردهاند اشاره مىکنیم. امام باقر(ع) مىفرماید: "رسول خدا(ص) در شب معراج به خداوند عرض کرد: حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ فرمود: اى محمد! کسى که به دوستدارم اهانت کند، به جنگجویى با من برخاسته و من از هر چیز زودتر یارى دوستان خود کنم.
.... هیچ بندهاى از بندگان به چیزى محبوب تر از واجبات به من نزدیک نمىشود. همانا بنده به وسیله نافله به من نزدیک مىشود تا آن که او را دوست دارم. وقتى او را دوست داشتم، گوش او مىباشم که با آن مىشنود؛ چشمش که به آن مىبیند، زبانش که به آن سخن مىگوید و دستش که با آن اخذ مىکند. اگر مرا بخواند، او را جواب دهم و اگراز من چیزى بخواهد، او را عطا مىکنم".(6)
پىنوشتها:
1 - اسراء (17) آیه 70.
2 - بقره (2) آیه 30.
3 - جاثیه (45) آیه 13.
4 - احزاب (33) آیه 72.
5 - استاد مطهرى، مجموعه آثار ج2، ص 273، با تلخیص.
6 - وسائل الشیعه، ج 3، ص 53.